فوتبال ایران در سالی که گذشت
هنوز سال ۱۴۰۱ بیست و چهار ساعت از عمر خود را پشت سر نگذاشته بود که تیم ملی پس از نتایج قابل قدیر با اسکوچیچ و صعود بیدردسر به جامجهانی، در کرهجنوبی بازی را واگذار کرد تا از همان زمان زمزمههای کنار گذاشتن سرمربی وقت تیم ملی به گوش برسد. بعد از این شکست تیم ملی به ایران بازگشت و برای بازی آخر مقابل لبنان آماده شد. از قبل قرار بود این مسابقه در تهران برگزار نشود که در نهایت قرعه کار به نام مشهد افتاد. در حالی که بلیتفروشی برای زنان هم انجام شده بود، پیش از شروع مسابقه با ورود زنان به ورزشگاه مخالفت شد و از رفتن آنها بنا به دلایلی که مشخص نیست جلوگیری کردند. اما کار به همین جا ختم نشد و پاشیدن اسپری فلفل که فیلم آن در فضای مجازی منتشر شد، نگرانیهایی را در مورد تعلیق فوتبال ایران به وجود آورد. فردای روز مسابقه احمد وحیدی وزیر کشور گفت که با خاطیان ورزشگاه مشهد برخورد میشود که تا این لحظه برخوردی صورت نگرفته. تیم ملی بازی برابر لبنان را با نتیجه ۲ بر صفر برد و به عنوان تیم سرگروه به جامجهانی صعود کرد. البته که صعود تیم ملی برابر عراق ۷ اسفند سال گذشته اتفاق افتاده بود. در بحبوحه نقد و زخمی کردن اسکوچیچ، کیروش هم با مصر نتوانست به جامجهانی صعود کند تا جماعت «کشته و مردهاش» آن را نوعی افتخار برای او بدانند.
دوازده فروردین قرعهکشی مسابقات جامجهانی انجام شد و تیم ایران با انگلیس و آمریکا همگروه شد و منتظر ماند تا در بازی پلیآف مشخص شود از بین سه تیم ولز، اسکاتلند و اوکراین با کدام تیم همگروه میشود. حمید سجادی وزیر ورزش هم اعلام کرد باید قاطعانه از اسکوچیچ حمایت کنیم. بیچاره «اسکو» که نمیدانست برنامهریزان تیم ملی کسانی دیگری هستند که قصدی برای حمایت قاطعانه از او ندارند. از اتفاقات دیگر بهار فینال جام حذقی بود که نساجی و آلومینیوم اراک با هم بازی کردند و نساجی با تک گل «مهرداد عبدی» توانست با جام به خانه برگردد.
اما ۲۴ اردیبهشت برای استقلالیها یک روز خارقالعاده بود. آنها توانستند سه هفته مانده به پایان لیگ بعد از ۱۰ سال قهرمان لیگ برتر شوند. آمارهای استقلال و قهرمانی بدون شکست آنها یک رکورد جالب است که میتواند تا مدتها دست نخورده باقی بماند. اما خوشی استقلالیها خیلی پایدار نبود چرا که فرهاد خان مجیدی بعد از اتمام لیگ بلافاصله راهی تیم اتحاد الکباء شد تا دست مسوولان استقلال را در پوست گردو بگذارد.
خرداد، ماه بیحادثه و هیجانی بود. مس و ملوان به لیگ برتر صعود کرده و فجرسپاسی و شهر خودرو به لیگ دسته اول سقوط کردند. ولز با پیروزی برابر اوکراین به عنوان سومین همگروه ایران به جامجهانی صعودکرد. اگر اوکراینیها صعود میکردند یکی از عجیبترین گروههای جامجهانی را شاهد بودیم. مدیران فوتبال هم دو ماه بعد از پایان دور مقدماتی جامجهانی برای اینکه دستی به سر و گوش تیم ملی رسانده باشند، تدارک یک مسابقه با تیم ملی کانادا را در نظر گرفتند، ولی مسائل پیشبینی نشده باعث شد که این مسابقه لغو شود و اولین دیدار تدارکاتی از دست تیم ملی بپرد. ۲۲ خرداد تیم ملی در اردویی که در قطر داشت با الجزایر یک مسابقه دوستانه برگزار کرد و ۲ بر یک شکست خورد. همچنین مسوولان فدراسیون فوتبال یک لیست بلند بالا از تیمهایی که قرار بود تیم ملی با آنها مسابقه تدارکاتی داشته باشد ارائه کردند که در بین آنها، اکوادور، آفریقای جنوبی، عمان و اروگوئه به چشم میخورد. در آخرین روزهای بهار «ریکاردو ساپینتو» برای کسب چهار عنوان قهرمانی با استقلال به ایران آمد تا هدایت آبیپوشان را عهدهدار شود. ساپینتو مربی هیجانی آبیها در همان نخستین دیدار معارفه گفت که از بچگی به تیم استقلال علاقه داشته است.
با شروع اولین ماه تابستان سید جلال حسینی کاپیتان با سابقه پرسپولیس از مستطیل سبز خداحافظی کرد تا با به جا گذاشتن رکوردهای بسیار نام خود را در تاریخ این باشگاه جاودانه کند. او پنج قهرمانی پیاپی در لیگ برتر را با قرمزها تجربه کرد. چند بعد از خداحافظی سید جلال، وریا غفوری هم از استقلال جدا شد، تا معلوم شود که آبیها خیلی علاقهای به حواشی ندارند. هر چند وریا غفوری از استقلال رفت، ولی هیچ وقت نام او از ورزشگاههای کشور نرفت. به هر حال محبوبیت هم شرایط خاصی دارد که هر کسی نمیتواند آن را بدست بیاورد. غفوری بعد از جدایی از استقلال به فولاد پیوست، ولی انگار دنیا، جایی برای آدمهای محبوب ندارد، چون سرانجام از فولاد هم کنار گذاشته شد و این روزها او به تنهایی همچنان تمرین میکند تا نشان دهد که سر حرف و مرام خودش ایستاده. شاید سال جدید تیم دیگری به دنبال ستاره محبوب فوتبال باشد. ۲۶ تیر بار دیگر فدراسیون فوتبال در بیانیهای که حاصل نشست مشترک اعضای هیات رییسه و کمیته فنی بود از اسکوچیچ حمایت کرد. از همان نوع حمایتهای بیپایه و اساسی که با آنها آشنا هستیم. ضمن آنکه مهدی تاج هم برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت نام کرد. پرسپولیسیها که ششمین قهرمانی را به دلیل مسائل فنی و فقر شدید در خط حمله و نبود یک گلزن تمام عیار به استقلال تقدیم کرده بودند دست به دامان یک مهاجم سطح اول شدند. لوکادیا به تهران آمد تا خیال هواداران پرسپولیس از بابت مهاجم تمام عیار راحت شود. ولی کلا ایرانی و خیال راحت خیلی ممکن نیست.
نقطه عطف بیشتر اتفاقات فوتبالی در شهریور ماه رخ داد. سوم این ماه، زنان علاقمند به استقلال موفق شدند از نزدیک بازی تیمشان مقابل مس کرمان را تماشا کنند. هر چند که فقط برای این مسابقه ۵۰۰ بلیت به زنان تعلق گرفت. ۸ شهریور بعد از یک بیست و چهار ساعت پر فراز و نشیب و علیرغم تلاشهای دبیرکل فدراسیون فوتبال حسن کامرانیفر برای ملغی کردن انتخابات فدراسیون فوتبال، اعضای مجمع تشخیص دادند که کسی بهتر از مهدی تاج برای ریاست این فدراسیون حساس نیست تا تاج با ۵۱ رای، در مقابل ۲۵ رای میرشاد ماجدی و چهار رای عزیزاله محمدی بار دیگر به فدراسیون فوتبال باز گردد. فردای انتخاب تاج، زنان هوادار پرسپولیس هم به ورزشگاه رفتند و برتری تیمشان مقابل صنعت نفت را تماشا کردند. ۱۰ شهریور در برج میلاد در مراسمی شرمآور از «سمبل جامجهانی» رونمایی شد. مراسمی که دوستان همگی با جام سلفی گرفتند، مجلس را به هم زدند و آنقدر شلوغ بازی شد که نماینده فیفا جام را جمع کرد و الفرار. خلاصه که آبروریزی بدی بود. یک هفته بعد از رونمایی از جام، همان اتفاقی افتاد که از زمان سرمربیگری اسکوچیچ قابل پیشبینی بود. او برکنار شد تا مربی محبوب تاج، جناب کیروش روی نیمکت تیم ملی بنشیند و اولین اردوی تیم ملی هم ۲۳ شهریور زیر نظر کیروش آغاز شد. عدهای معتقد بودند که او از نظر اخلاقی تغییر کرده، ولی کسی خبری از تغییرات ندید ...
شروع ماه مهر همراه با برگزاری اولین بازی تدارکاتی تیم ملی با کارلوس کیروش بود. ایران و اروگوئه به مصاف هم رفتند و تیم ایران بازنده از زمین خارج شد. ولی میدانید هیچ شکستی نمیتواند چیزی از ارزشهای ما کم کند. البته اگر مربی کیروش باشد. پنجم مهر هم دومین بازی تدارکاتی با سنگال برگزار شد و مرتضی پورعلیگنجی دروازه خودمان را باز کرد و سردار آزمون هم دروازه حریف. این دو بازی پشت درهای بسته و بدون حضور تماشاگران برگزار شد تا برنامه تاکتیکی ایران لو نرود. با بازگشت تیم ملی از اردو، دوباره بازیهای لیگ از سر گرفته شدند و دهم مهر به دلیل روشن نشدن چراغهای ورزشگاه آزادی بازی پرسپولیس با تراکتورسازی با تاخیر بسیار انجام شد. اینکه نورافکنهای آزادی به ناگاه از کار افتادند معلوم نیست. پرسپولیس اولین باختش را کسب کرد و مهدی ترابی پنالتی قرمزها را گل نکرد تا همه هواداران قرمزپوشان از باخت این تیم خوشحال شوند. اتفاق عجیب دیگری مهرماه، انتخاب شبانه «علی فتحالهزاده» به عنوان مدیرعامل استقلال به جای مصطفی آجرلو بود. چرا؟ خیلی مشخص نیست چرا. ولی فتحالهزاده اینقدر پُست مدیرعاملی استقلال را دوست دارد که اگر روزی رییس جمهور شود به عنوان شغل دوم باز هم میخواهد مدیریت این تیم را عهدهدار باشد.
اولین جامی که ساپینتو در روز معارفه و کنار دست آجرلو به هواداران استقلال قول داده بود، ۱۱ آبان با فتح سوپر جام بدست آمد. استقلالیها با تک گل ارسلان مطهری نساجی مازندران را شکست دادند و قهرمان شدند. قهرمانی که با پیام تبریک زیبای یحیی گلمحمدی و رفتار زیباتر بازیکنان استقلال همراه بود. بعد از برگزاری سوپرجام، ۱۹ آبان تیم ملی در بازی دوستانه و با تک گل مهدی ترابی نیکاراگوئه را شکست داد تا همه چیز برای بدرقه ملیپوشان به قطر آماده شود. طبق برنامه از قبل تعیین شده بازیکنان تیم ملی در قطر هم با تونس یک بازی دوستانه دیگر انجام دادند و دو بر صفر بازنده شدند. شاید اگر کمی کمتر خوشخیال بودیم باید نگران میشدیم، ولی، چون فرمان و اختیار همه برنامهها را به کیروش سپرده شده بود، خیلی کسی متوجه زنگ خطر نشد. حالا بماند که بدرقه تیم ملی هم چقدر حواشی داشت. از قول پاداشهای نقدی جانانه گرفته تا انواع و اقسام هدایای دیگر که صدای همه را در آورد.
اما با شروع جامجهانی روزهای بد فوتبال ایران هم از راه رسید. هیچ کدام از مسوولان فدراسیون فوتبال و کادر فنی نمیخواستند که واقعیت را همانگونه که هست ببینند. ترجیح این بود واقعیت را همانطور که دوست دارند نظاره کنند. ۳۰ آبان اولین بازی ایران در جامجهانی مقابل انگلستان بود. یک مسابقه عجیب و غریب که با مصدومیت زودهنگام علیرضا بیرانوند همراه شد تا سید حسین حسینی به جای او درون دروازه قرار بگیرد و به هیچ توپی نه نگوید. تیم ایران با نتیجه ۶ بر ۲ بازنده شد تا هم سنگینترین شکست در طول دوران حضورش در جامجهانی را تجربه کند و هم مشخص شود که این تیم به مرحله بعدی صعود نمیکند و از قبل در خواب و خیال بودهایم. مهدی طارمی دو گل ایران را به ثمر رساند و البته مهدی تاج رییس فدراسیون فوتبال بعدا در هر مصاحبه و گفتگویی درباره بازیهای قطر از اینکه دو بار به «میله» زدهایم به تیمش افتخار کند. کیروش هم که شمشیر را از رو برای همه بسته بود در پاسخ به سوالات خبرنگاران خارجی همان رویه و رفتاری را تکرار کرد که در گذشته هم انجام داده بود. چهارم آذر بازی دوم ایران مقابل ولز بود. تیم ایران نسبت به ولز بهتر بازی کرد و با گلهای رامین رضاییان و روزبه چشمی حریف را برد تا از ذوق بردن و سه امتیاز گرفتن از خود بی خود شوند. عکسهای به جا مانده از آن مسابقه را نشان هر غیرایرانی بدهید حتما میگوید که این عکسها مربوط به قهرمانی در جام جهانی است. پس از این پیروزی بود که طرفداران تیم ملی بار دیگر مدعی شدند که ایران از گروه خود صعود میکند و بردن آمریکا به راحتی آب خوردن است. مخصوصا که روز بازی ایران مقابل آمریکا هشتم آذر بود و این همزمانی را به پیروزی ایران برابر استرالیا ۲۵ سال پیش ربط میدادند. حتی برای گزارش مسابقه هم جواد خیابانی انتخاب شد تا تمام مسائل بیرونی به مسائل فنی درون زمین کمک کنند. حتی اعلام شد که در صورت برد ایران فردای روز مسابقه تعطیل عمومی اعلام میشود. اما تیم ملی باخت و از جامجهانی حذف شد تا مشخص شود که برنده شدن در فوتبال به همزمانی روزها و رفتارهای تکراری مرتبط نیست. بعد از برگشت تیم ملی از قطر و تهرانگردی کیروش، او ۱۳ آذر ایران را ترک کرد و بعدا مشخص شد که او و دستیارانش در بحبوحه بازیهای جامجهانی با قطریها مذاکره کرده بودند. تا ببینیم جناب «سی کیو» قطر را چگونه ترک میکند. یک روز قبل از دربی ۹۹، لوکادیا که نور امیدی در دل هواداران پرسپولیس برای رونق بخشیدن به خط حمله روشن کرده بود تصمیم گرفت از ایران برود. مشکلات خانوادگی، خُلف وعده از سوی مدیران باشگاه، نارضایتی از زندگی در ایران و هر مشکلی که بود او به راحتی پرسپولیس را ترک کرد تا یحیی گلمحمدی و تیمش را «آچمز» کند. دربی ۹۹ با تساوی ۲ بر ۲ به پایان رسید.
۱۳ دی ماه وزیر ورزش به مجلس رفت تا در مورد ریخت و پاشهای فوتبال صحبت کند و از تریبون مجلس گفت که هنگام مسابقه ایران و انگلیس عدهای کنار زمین به بازیکنان پیشنهاد پناهندگی میدادند. ما که ندیدیم،ای کاش دوربینهای مستقر در قطر تصاویر را ضبط کرده باشند. وزیر نتوانست نمایندگان را مجاب کند و کارت زرد دوم را گرفت. بهمن به نقل و انتقال بازیکنان گذشت و سیامک نعمتی با کش و قوس فراوان در پرسپولیس ماندنی شد، سیاوش یزدانی به سپاهان پیوست، و کاوه رضایی هم نتوانست از زرنگ بازی که کرده بود استفاده کند و راهی استقلال شود و فعلا از خانه فوتبال میبیند. با شروع اسفند جواد نکونام پس از آنکه فولاد توانست الفیصل را شکست دهد و حریف الهلال شود از سمت خود استعفا داد تا همه این تصور را داشته باشند که بالاخره مزد شاگردی کیروش گرفته است و سرمربی تیم ملی میشود. اما نکته جالب اتفاقات اسفند، «پُلتیکی» بود که فدراسیون فوتبال زد و از ۷ مربی ایرانی خواست که برنامههای خود را به فدراسیون برای سرمربی تیم ملی در بازیهای جام ملتهای آسیا ارائه کنند. به غیر از نکونام و مجیدی که انگار نه انگار و تا این لحظه واکنشی نداشتهاند، همه با شکسته نفسی انصراف دادند و فقط حسین آقا فرکی اعلام کردند که دوست دارند مربی تیم ملی شوند تا هم به این تیم کمک کنند و هم حقشان را بگیرند. حسین آقا سه سالی هست که مربیگری هیچ تیمی را به عهده نداشتهاند.
نهم اسفند منصوریان سرمربی فولاد شد که خیلی روی خوشی از هواداران این تیم ندیده و معلوم نیست دوران مربیگری او با فولادیها به سر خواهد رسید یا نه. ولی هواداران فولاد بهتر است که از دست فرد دیگری عصبانی باشند. در جام ملتهای جوانان آسیا هم تیم صمد مرفاوی پس از پیروزی برابر قطر و ویتنام و شکست برابر استرالیا راهی مرحله بعدی شد و مقابل عراق باخت تا از صعود به جامجهانی باز بماند؛ و در نهایت فدراسیون فوتبال که همه را سر کار گذاشته بود و دائم از مربی خارجی حرف میزد امیر قلعهنویی را به عنوان سرمربی تیم ملی برگزید تا همه انگشت به دهان بمانند. امیر قلعهنویی هم مثل دیگران اعلام کرده بود که پذیرای این پُست نیست. فعلا که ژنرال سرمربی ایران در جام ملتهای آسیاست و از ۲۸ اسفند هم اردوی تیم ملی آغاز میشود و اولین آزمون او در قامت سرمربی بازی دوستانه با تیم روسیه و بعد از آن کنیا است.